راه میفتم زیر بارون دیگه زندون شده خونه
میرم هرجایی که عطرت منو اونجا می کشونه
زیر بارون بمونم وقتی قلبم پره زخمه
دیگه هرچی اشک بریزم کسی چیزی نمی فهمه
این سکوت سرد لب هات میگه تو میری
کاشکی می شد دم آخر دستامو بگیری
رنگ چشمای قشنگت مونده به یادم
منتظر موندم یه روزی بیای کنارم
هستی و عمر من بود و نبود من
بی تو می میرم
رفتی نذاشتی دستاتو بگیرم
بی تو اسیرم
نمی تونم ببینم توی تنهایی نشستی
زیر کوله بار حسرت توی اوج غم شکستی
نمی تونم ببینم اشک چشماتو دوباره
با تو قصه های عشقم میشه پیوسته دوباره
اشک چشمام مثه بارون داره می باره
بذار اشکام روی دستات آروم بباره
نظرات شما عزیزان: